آیه 17 سوره مزمل
<<16 | آیه 17 سوره مزمل | 18>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس اگر کافر شوید چگونه (از عذاب حق) نجات یابید در روزی که کودک از هول و سختی آن پیر شود؟
اگر امروز کفر بورزید، پس چگونه خود را [از عذاب] روزی که کودکان را پیر می کند، حفظ می نمایید؟!
پس اگر كفر بورزيد، چگونه از روزى كه كودكان را پير مىگرداند، پرهيز توانيد كرد؟
اگر كافر باشيد، در روزى كه كودكان را پير مىگرداند چگونه در امان مانيد؟
شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار میدارید؟! در آن روز که کودکان را پیر میکند،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ولدان: وليد: كودك تازه مولود، جمع آن ولدان است، راغب گويد:وليد به مولودى گفته مىشود كه از ولادتش چندان نگذشته باشد به معنى خادم نيز آيد.
- شيب: پيران. مو سفيدان. مفرد آن اشيب است. شيب: سفيد شدن موى «شاب الرجل شيبا: ابيض شعره».
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا «19»
پس اگر كفر ورزيد، چگونه خود را از (عذاب) روزى كه كودكان را پير مىكند مصون مىداريد؟ آسمان به سبب (هول) آن روز مىشكافد، آرى وعده خداوند انجام شدنى است. همانا اين آيات مايه تذّكر است، پس هركس مىخواهد، راهى به سوى پروردگارش برگيرد.
نکته ها
«ولدان» جمع «وليد»، به معناى كودكى است كه تازه متولد شده و «شيب» جمع «اشيب»، به معناى شخص پير و سفيد مو است. آيه 17 را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف. سختى روز قيامت به اندازهاى است كه كودك تازه متولد شده را پير مىكند.
ب. آن روز به اندازهاى طولانى است كه كودك به پيرى مىرسد.
جلد 10 - صفحه 274
كلمه «هذِهِ» در إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ ... مىتواند به نافله شب كه در اول سوره آمده است اشاره داشته باشد، همان گونه كه در آيه 29 سوره دهر، پس از دستور به سجده و تسبيح طولانى شبانه مىفرمايد: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا» يعنى عبادت در دل شب راه خداوند است، هركس مىخواهد آن را بپيمايد.
پیام ها
1- در قيامت، راه گريزى از دوزخ براى كفّار وجود ندارد. «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ»
2- صاحبان قدرت در دنيا، گرفتار عذاب سخت الهى شدند و نتوانستند از خود دفاع كنند، چه رسد به عذاب آخرت! «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ»
3- غم و اندوه، تلخىها، ناكامىها و سختىها، عامل پيرى زودرس و سفيدشدن موى سر و صورت مىگردد. «يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً»
4- خطرات قيامت هم در انسان تأثير مىگذارد: «يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً»، هم در آسمانها. «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ»
5- انسان، آزاد آفريده شده است. فَمَنْ شاءَ ...
6- آگاهى يافتن از خطرات قيامت سبب تذكّر است. «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ»
7- ربوبيّت خداوند اقتضا مىكند كه راه او را انتخاب كنيم. «اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17»
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ: پس چگونه نگاهداريد خود را و حذر كنيد و بپرهيزيد از عذاب خدا، إِنْ كَفَرْتُمْ: اگر كافر شويد و ثابت گرديد بر كفر، و ايمان نياوريد، يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً: عذاب روزى كه به سبب شدت هول و فزع، به گرداند كودكان را بر هيئت پيران، يعنى موى سر ايشان را سفيد سازد.
پير گردانيدن آن روز اطفال را، مثل است در شدت آن روز. در بعضى كتب مذكور است مردى شبانگاه موى سر و محاسن او در نهايت سياهى بود. چون صبح شد، همه موى او مانند برف سفيد شده بود. از آن حال پرسيدند، گفت:
ديشب قيامت و آتش جهنم را در خواب ديدم و مردم را ديدم همه در زنجيرهاى آتشين مىكشيدند به جهنم، از هول آن تمام موهاى من سفيد شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15»
فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً «19»
ترجمه
و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى
همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان
و خوراك گلوگير و عذابى دردناك
روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده
همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى
پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت
پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران
آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده
همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى.
تفسير
در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار
جلد 5 صفحه 295
دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است.
جلد 5 صفحه 296
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَكَيفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرتُم يَوماً يَجعَلُ الوِلدانَ شِيباً «17»
پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و دوري ميجوئيد از عذاب الهي اگر كافر شديد روزي که از شدت احوال آن روز بچهها را پير ميكند، فرداي قيامت نه ناصر و نه معيني دارند و نه مال و اولادي و نه عزت و شوكتي و نه جاه و جلالي و نه لشكر و عسكري که بتوانند خود را از كوچكترين عذابهاي الهي نگاه دارند و دفع كنند تمام تنها وارد ميشوند: وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكتُم ما خَوَّلناكُم وَراءَ ظُهُورِكُم وَ ما نَري مَعَكُم شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمتُم أَنَّهُم فِيكُم شُرَكاءُ لَقَد تَقَطَّعَ بَينَكُم وَ ضَلَّ عَنكُم ما كُنتُم تَزعُمُونَ انعام آيه 94.
فَكَيفَ تَتَّقُونَ شما كفار و مشركين چه ميكنيد و چگونه خود را از عذاب الهي نجات ميدهيد و خود را حفظ ميكنيد! اگر در دنيا مغرور بمال و اتباع و قوت و قدرت خود هستيد با اينكه نميتوانيد از كوچكترين بلاهاي خدا جلوگيري كنيد پس چه ميكنيد:
يوما که روز قيامت باشد که نه مال داريد نه اتباع نه قوت و نه قدرت بلكه خوار و ذليل زير غل و زنجير.
يَجعَلُ الوِلدانَ شِيباً از شدت احوال قيامت زمين مثل كوره حدادي خورشيد يك ني بالاي سر نورش گرفته تاريك حرارتش بر زمين تابيده و صورتها سياه آتش جهنم شعله ميزند و نعره ميزند ملائكه عذاب با تازيانهها و عمودهاي آتشي البته مشاهده اينکه احوال اگر رستم باشد مورچه ميشود اگر شير باشد موش ميشود چه رسد جوان را پير كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- سپس روی سخن را به کفار زمان پیامبر اسلام کرده، به آنها چنین هشدار میدهد: «شما (نیز) اگر کافر شوید چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار
ج5، ص318
میدارید در آن روز که کودکان را پیر میکند»! (فکیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص406
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم